تصاویر : خانه شگفت انگیز یک نویسنده!

وقتی از هواپیما در جزیره کی‌وست Key West پیاده شوید تابلوی بزرگ بالای ساختمان فرودگاه، ورود مسافران را به جمهوری کانک خوش‌آمد می‌گفت: Welcome to the Conch Republic . انگار وارد یک جمهوری مستقل شده باشید. اما این بخشی از خاک آمریکا و صرفأ جزیره‌ای از جزایر بی‌شمار فلوریداست که برخی از بومیانش دوست دارند آن را جمهوری کانک بنامند و کسی هم مانع آنها نمی‌شود.

 

به گزارش پایگاه هنری پیرنگ جزیره به هنگام تسلط اسپانیایی‌ها و انگلیسی‌ها در سده‌های هفدهم هجدهم چند بار دست به دست شده، ابتدا نام اسپانیایی داشته و نام کی‌وست از زمان تسلط آمریکایی‌ها بر آن نهاده شده. سرگذشت یا تاریخ کی‌وست دراز است.
 
این کی وست کجاست؟!

پس از پیوستن فلوریدا به آمریکا جزیرۀ کی‌وست توسط یک اسپانیایی به فرماندار کارولینای جنوبی فروخته شده، در سال ۱۸۲۲ پرچم آمریکا بر فراز آن به اهتزاز درآمده و نام کی‌وست بر آن نهاده شده‌است.
پایگاه هنری پیرنگ در گزارش خود ادامه می دهد : یک جادۀ زیبای ساحلی که نخل‌هایش در باد سر خم کرده بود، ما را به سمت هتل می‌برد. همین جاده بین دریا و هتل کی‌وست - محل اقامت ما - فاصله می‌انداخت. اما بیشتر مهمانخانه‌ها در کنار دریا واقع‌اند. در روزهای اول زمستان که ما در کی‌وست بودیم باد شدید بود، هوا نیز چندان گرم نبود. گردشگران ِ بی‌خیال آمریکایی همان استخر هتل را که در محاصرۀ درختان استوایی قرار داشت، ترجیح داده بودند.
تورهای توریستی داخل شهر در کی‌وست فراوان است و رانندگان که نقش راهنمای تور را دارند، مدام برای مسافران از جزیره می‌گویند. رانندۀ ما می‌گفت جزیره زمانی به لحاظ سوق‌الجیشی پراهمیت بوده و نقش جبل‌الطارق غرب را داشته‌است. به لحاظ دریانوردی و ماهیگیری نیز همواره با اهمیت بوده‌است؛ فعالیت‌هایی که هنوز جریان دارد، اما صنعتی که در گذشته رواج داشته و امروز از بین رفته، تولید سیگار است. در میانۀ قرن نوزدهم صنعت سیگار رشد بی‌حسابی داشته و جزیره را چندان متحول کرده بوده که به سیزدهمین بندر مهم آمریکا بدل شده بود.


به دلیل وجود خلیج مکزیک کی‌وست جزیره‌ای است گرم که هوای آن به ندرت از ده درجه سانتیگراد پائین می‌افتد. توفان‌های آسیب زنندۀ فلوریداهم به ندرت در آنجا بروز می‌کند. در واقع مکانی ایده‌آل برای گردشگران است. یک جزیرۀ زیبا با آب‌های گرم و هوای معتدل با همۀ امکانات آمریکایی. به راستی بهشت برین. شاید تعداد خانه‌های مسکونی آنقدر نباشد که شمار اقامتگاه‌های سیاحتی مثل هتل و مُتـِل و مانند آنها. خیابان‌ها از توریست موج می‌زند و کافه‌ها و رستورانهایش از توریست. بومیان را که رنگ خاصی هم دارند کمتر می‌توان در این مکان‌ها دید.
 


و اما خانه ارنست همینگوی...

 


خانه ارنست همینگوی یکی از جاذبه‌های شهر است. اما جاذبه‌های مربوط به نویسندگان منحصر به خانۀ همینگ‌وی نیست. شمار کثیری از هنرمندان و نویسندگان در کی‌وست ساکن شده یا به آنجا سفر کرده‌اند. فهرست آنها دراز است. مهمترین آنها تنسی ویلیامز نویسندۀ شهیر آمریکایی است با آثاری چون "گربه روی شیروانی داغ" و "اتوبوسی به نام هوس". می‌گویند تنسی ویلیامز در نقاط مختلف آمریکا اقامت کرده اماهمه جا خانه اجاره‌ای داشته، جز کی‌وست که خانه‌ای در آنجا خریده‌است.
باری، با وجود اینکه تنسی ویلیامز و همینگوی گاه همزمان در کی‌وست اقامت داشته‌اند اما گویا جز یک بار به دیدار هم نرفته باشند. آن یک بار هم در خانۀ همینگوی بوده‌است.

شگفت‌انگیز است اما واقعیت دارد که همینگوی این جزیره را در پاریس کشف کرد. او در سال ۱۹۲۱ ، زمانی که بیست و دو سه سال بیشتر نداشت، وارد پاریس شد و با گروهی از نویسندگان بنام زمان خود آشنایی یافت. جیمز جویس، اسکات فیتز جرالد، ازراپاوند، گرترود اشتاین و جان دوس پاسوس از جمله نام‌هایی هستند که او در پاریس شناخت و با آنان دیدار کرد. از میان اینان، این دوس پاسوس بود که با همینگ‌وی از جذابیت کی‌وست گفت و او را نادیده شیفتۀ آن جزیره کرد. همینگوی نخست پایش به این جزیره باز شد و بعد هم کوبا رفت و سال‌های دراز در کوبا زیست.

 



 
 
و بالاخره تصاویر شگفت انگیزیاز خانه همینگوی...


 

می توانید تصور کنید خانه همینگوی چه جایی می تواند باشد؟
 

 

hemingway


 

اشتباه نکنید ! این یک باغ تفریحی در اروپا نیست! این خانه ارنست همینگوی است
 

 

hemingway

 


 
به نمونه هایی از نقاشی هایی که از این خانه رویایی کشیده شده توجه کنید

 

 

picture peirang

 



 
اشتباه نمی کنید . این خود همینگوی است که در کنار پنجره خانه اش نشسته.
 

 

hemingway


 
مردان بدون زنان، برنده هیچ نمی‌برد، خورشید هم طلوع می‌کند، مرگ در بعد از ظهر ، پیرمرد و دریا و بهترین داستان‌های جنگ تمام زمان‌ها از جمله آثار همینگوی است.
 

 

Ernest Hemingway

 


 
از مهم‌ترین رمان‌های او کتاب پیرمرد و دریا است. این کتاب می گوید " یک مرد را می توان نابود کرد ولی نمی توان شکست داد " داستان پیرمردی است که با ماهی بزرگی مبارزه می کند. برخی ار نقادان گفته اند ارزش پیامی و داستان با ارزش تر از اختراع پیل بوده است.
 

 

hemingway


 
ارنست در سال ۱۹۲۱ با هدلی ریچاردسن اهل سن لوییز آشنا و عاشق او شد.آنها با هم ازدواج کردند و بنا بر توصیه شروود اندرسن برای شروع زندگی، پاریس را انتخاب کردند.ارنست و هدلی در اکتبر ۱۹۲۳ صاحب یک فرزند پسر شدند و نام او را جان گذاشتند (با نام مستعار بامبی). این خانواده جوان به مکان‌های زیادی از اروپا به ویژه اروپای مرکزی سفر می‌کردند و در زمستان‌ها به اسکی می‌پرداختند.در سال ۱۹۲۶ ارنست همینگوی با پائولین فیفر ثروتمند دیدار کرد و این آشنایی ازدواج اول او را به جدایی کشاند. ارنست و پائولین در سال ۱۹۲۷ با یکدیگر ازدواج کردند و صاحب دو پسر شدند.در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ همینگوی عاشق زنی روزنامه‌نگار و نویسنده به نام مارتا گلهورن شد و در سال ۱۹۴۰ با او ازدواج کرد.در سال ۱۹۴۴ با مری ولش ملاقات کرد و این بار دلباخته او شد، از مارتا در سال ۱۹۴۵ جدا شد و در ۱۹۴۶ با مری ازدواج کرد.
(همینگوی علاقه عجیبی به گربه اش داشت!!!)
 

 

hemingway



 
او در دوم ژوئیه سال ۱۹۶۱ میلادی با تفنگ مورد علاقه اش خودکشی کرد.
 

 

hemingway


 
نمایی از اتاق استراحت همینگوی و نقشه کلی محل زندگی او

 

hemingway

 

 

hemingway

 

منبع:  پایگاه هنری پیرنگ

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا